خلاقیت!
کلمه بزرگی است.
آیا از آن می ترسید؟ یا شیفته اش هستنید؟
مهم نیست که با گفتن کلمه " خلاقیت" چه احساسی دارید، مهم این است که شما نمی توانید وجود آن را انکار کنید. چیزهای کمی وجود دارند که به این گستردگی بتواند از ذات طبیعی انسان بهره برداری کند.
خلاقیت سعادت است.
در تجربه من، چه زمانی که در حالت ایده آل قرار گرفته باشم، در حال انجام کاتا باشم، یک یک نفر مبارزه کنم و یا اینکه مشغول نوشتن مقاله باشم می توانم مسیر کاملی از فضا، زمان و منطق را از دست بدهم.
این کار مانند ورود به جهان موازی است.
افراد مشهور زیادی در این مورد اظهار نظر کرده است که در ادامه به ذکر چند مورد از این اظهار نظرها خواهیم پرداخت:
آلبرت انیشتین می گوید:
تخیل مهمتر از دانش است، دانش محدود است اما تخیل گرداگرد جهان است.
بروس لی می گوید:
هنر نیازمند خلاقیت است، خلاقیت نیازمند تجربه است، تجربه از زندگی بوجود می آید و زندگی شما در هنر و خلاقیت خودتان بیان می شود.
ادوارد دوبونو می گوید:
شکی نیست که خلاقیت مهم ترین منبع انسانی است که تاکنون وجود داشته است. بدون خلاقیت هیچ پیشرفتی وجود نخواهد داشت و ما مجبور به تکرار همان الگوهای قدیمی خواهیم بود.
این لیست همچنان ادامه دارد و افراد معروف زیادی در این مورد اظهار نظر کرده اند. نظر شما در این مورد چیست؟ با سخن کدام یک موافق بودید؟ کدامیک برایتان جالب تر بود؟
ممکن است که شما بگویید من نه یک دانشمند نه یک ورزشکار حرفه ای و نه یک موزیسین هستم که به خلاقیت نیاز داشته باشم. اجازه دهید مطلب خود را در چند بخش بیان کنیم:
1- قبل از هر چیز، شما به خلاقیتی حرفه ای به منظور مهار قدرت تفکر خلاق نیازی ندارید. برای شام چه تدارک دیده اید؟ امروز چه لباسی می پوشید؟ چگونه می توانید به بچه هایتان برای انجام مشق شب کمک کنید؟ چگونه به رئیس تان می گویید که چرا دیر به سر کار امده اید؟ همه این ها نیازمند خلاقیت هستند.
2- در مرحله دوم، شما یک رزمی کار هنرهای رزمی هستید، این را فراموش نکنید. شما مالک بدن خود هستید، بدن ابزاری خلاق است، مبارزه مانند یک بوم نقاشی است که بسته به خلاقیت خود می توانید هر چیزی را بکشید.
3- دلیل اکثر خلاقیت ها ساده است، ایجاد کردن. شما عضله ای به نام خلاقیت ندارید که به اندازه کافی انعطاف پذیر باشد. بلکه یک مسیر عصبی خاص در رابطه با تفکر خلاق دارید.
همانطور که مشاهده کردید فوق العاده ساده بود. بنابراین امروز من به شما 2 تمرین منحصر به فرد برای بهبود خلاقیت خود در کاراته آموزش می دهم.
یکی برای کاتا و یکی برای کمیته!
حال این سوال پیش می آید که چطور می توانم در کاراته خلاق باشم در حالیکه بیشتر چیزها از پیش تعریف شده و ثابت هستند؟ به بسیاری از ما راه درست اعمال خلاقیت در کاراته آموزش داده نشده است.
یک نظم قدیمی پیشرفت در کاراته وجود دارد که باعث می شود هیچ حسی برای تلاش تاب خلاق در مراحل اشتباه وجود نداشته باشد و حتی برای آن مظر باشد. در ژاپن این مفهوم به عنوان “Shu-Ha-Ri” شناخته می شود.
شما باید ابتدا از قانون "shu" پیروی کنید، سپس آن قانون ها را بشکنید "Ha" تا توانایی و ضرورت را برای ایجاد قانون "Ri" داشته باشید. این چرخه زندگی تسلط بر کاراته است.
شما باید به تدریج از " Waza " (تکنیک ها) به سمت "Ri" حرکت کنید. چرا؟
زیرا برخلاف باور McDojo، خلاقیت واقعی فلاشی از تکنیک های gazillion (Waza) نیست. آن مانند طوطی فقط حفظ و تکرار می شود. خلاقیت واقعی از درک و اصول استفاده از (Ri) می آید، مکانیسم های زیربنایی که از زمان، مکان و شکل بیان فنی تاثیر می پذریرد.
بنابراین می توان گفت:
• تکنیک ها محدود و محلی هستند.
• اصول، بی نهایت و جهانی هستند.