عده ای بر این باوراند که کاراته ای که اکنون می بینیم از کمپوی چینی مشتق شده است و خود کمپو نیز از فنون هندی مشتق شده است. آیا شما این سخن را قبول دارید؟ در ادامه به برسی آن می پردازیم.
زمانیکه در انجام
کاتا گامی به سمت جلو برمیداریم و لگد می زنیم در اصل پای راست را اول به سمت چپ و جلو حرکت داده و سپس آن را در یک مسیر منحنی به سمت راست و جلو پرتاب می کنیم و در آخر به به پشت و پهلو برمیگردانیم. درباره انجام دادن ضربات پرتابی دست چپ نیز ابتدا دست را به سمت راست و جلو حرکت می دهیم و پس از آن در میان راه بدون اینکه زاویه ای تند درست کنیم به طرف چپ و جلو حرکت میکنیم. به بیان دیگر در تمام تکنیک های کاراته که برای دست ها و پاها و دیگر اعضاب بدن درست شده اند حرکت بر روی یک نقطه متمرکز می شود و ما می توانیم حرکت قوسی کوچکی را به دور آن انجام دهیم.
اما در مقابل آن، در کاراته کنترلی می بینیم که فنون آنقدر به نقطه و دایره تمایل نداشته و بیشتر از خطوط راست و زوایای تند استفاده می کنیم. هر چند که تماشا کردن این تکنیک ها قشنگ است ولی دارای نقاط ضعفی نیز می باشد. در صورتی که روش چینی را با روش ژاپنی مقایسه کنیم خواهیم دید که روش چینی هم موثرتر است و هم به صرفه تر. امکان دارد که روش نقطه و دایره نسبت به آن ضعیف تر به نظر برسد اما قوی تر از دو روش قبلی است و زمانی که از یک تکنیک به سوی تکنیکی دیگر جلو برویم موثر بودن آن را خواهیم دید. ازجمله نقاط ضعف کاراته در این مورد می توان به انتقال کاراته از روش نقطه و دایره به حرکات زاویه دار اشاره کرد.
نظریاتی که درباره تکنیک های اصلی وجود دارند نیز منجر به ظهور عقاید عجیبی در بین اهل فن شد. به عنوان نمونه، ضربات پرتابی به دفاع تبدیل شده و دفاع دیگر نقش دفع ضربه را نداشت بلکه به یک روش تدافعی تبدیل شد اما معنای دفاع در کمپوی چینی توقف ضربه قبل از اجرای آن است همچنین همه قدرت بدنی روی ضربه پپرتابی متمرکز می شود.
اکثر تمرینات
کاتا را بر اساس اصول مبارزات و جنگ حیوانات خلاصه شده¬ درگذشته هرگاه مسابقاتی میان کاراته¬ کارها مدرن و کمپوکاران برگزار می¬گردید. در آن هنگام کاراته کارها شکست می خورند و علت اصلی آن ناشی از دور شدن مربیان کاراته از نظریه نقطه و دایره بود. همچنین بوکس نیز اثر مضری بر مربی های کاراته مدرن ژاپنی باقی گذاشته، این مشکل لزوم مطالعه و بررسی تئوری، اصول دینامیکی و روانشناسی کاراته را آشکار می کند.
زمانیکه رزمی کارها در تمرینات کاراته پیشرفت می کنند با مشکلات زیادی مواجه خواهند شد که در اصل ریشه آن به ساده انگاری تمرینات بر می گردد. ما بر این عقیده ایم که "فوناکوشی" هنری را با خود به ژاپن آورده بود که پیش تر به کمپوی چین نزدیک بود تا به تمرینات ساده کاراته امروزی مسلما ازقدرت و پیشرفت بیش تری بهره مند بود.
ازجمله اصول اولیه کاراته می توان به توزیع قدرت و سرعت در اجرای فنون تهاجمی اشاره کرد. اصولی که پس از آن مهم هستند عبارتنداز ایده اجرای حرکات دایره ای که روی نقاط متمرکز شده اند. کاراته مدرن ژاپن از این اصول حیاتی چشم پوشی کرده و از این رو به چهار
چوب بسته ای از تمرینات که به حرکات زاویه ای وابسته می باشند تبدیل شد.
هرچند امکان دارد که شما پس خواندن این مقاله اینگونه تصور کنید که من برعلیه کاراته اظهار نظر می کنم اما به یاد داشته باشید که من همیشه جز طرفداران کاراته بوده و خواهم بود (زیرا شاگرد فوناکوشی بودم). اما به عنوان یک محقق نقاط قوت و ضعف کاراته و کمپو را متذکر می شوم. مانع اصلی که در این راه وجود دارد این می باشد که بر این باورم کاراته باید به هنر اولیه خود یعنی کمپو نزدیکتر شود.