به نظر شما تاکتیک و استراتژی چه رابطه ای با هم دارند؟امکان دارد که عده ای بگویند که هر دوی آنها یکی هستند و تفاوتی با هم ندارند. البته با وجود اینکه مرز مشخصی بین این دو وجود ندارد، تاکتیک را با مقیاس کوچک و استراتژی را با مقیاس بزرگ اندازه می گیرند. در هنرهای رزمی، زمانهای طولانی را صرف تمرین تاکتیک می کنند و از فنون شگفت آور دستها، پاها و آرنج ها استفاده می کنند. همچنین رزمی کاران مبادرت به تمرین فنون دفاع شخصی می کنند که ترکیبی از حرکات پیچیده است و برای مبارزه با چندین حریف می باشد. و اما درباره استراتژی مذکور توسط نه قاعده کلی در جنگها تعریف شده اند.
این 6 اصل در تمام جنگهای بزرگ جهان، کم و بیش وجود دارند و از کارآرایی زیادی برخوردارند. در هر جنگی، پیروزی از آن طرفی است که از این نه اصل به خوبی بهره ببرند. جالبتر اینکه، زمینه اجرایی این اصول نه تنها در میادین جنگ بلکه در مبارزات تن به تن بسیار زیاد است. در ادامه این مقاله به معرفی این نه اصل خواهیم پرداخت:
اولین قاعده در یک مبارزه تن به تن داشتن هدف می باشد. برای یک فرمانده نظامی به هلاکت رساندن دشمن و جنگیدن، هدف اصلی است. در صورتی که برای یک رزمی کار امروزی کشتن حریف بندرت یک هدف می باشد ولی چنانچه، غلبه کردن بر حریفش و یا حتی از پا درآوردن او هدف باشد، عاقلانه است. البته، اجتناب از زدوخورد و فرار هم می توانند جزء اهداف باشند.
به یاد داشته باشید که حدس زدن هدف حریف نیز بسیار مفید و ضروری است. در درگیریهای خیابانی، ممکن است که هدف مهاجمین طوری برنامه ریزی شده باشد که قصد جان شما را داشته باشند. در این حالت، آسانتر آن است تا شما نیز هدفتان مطابق هدف حریف تنظیم کنید. در دیگر درگیریها، ممکن است توسط حریفانی که قصد حمله به شما را دارند، احاطه شوید، در این موقعیت، لازم است تا ضد حمله درستی را اجرا کنید. نکته مهم آن است که بدانید نتیجه اجرای حرکتی که مد نظر دارید، چه خواهد بود زیرا تمام اصول بستگی به اصل هدف دارد.
اصل دوم، حمله کردن می باشد. ضرب المثلی قدیمی وجود دارد که می گوید: «بهترین دفاع، حمله است». این بدان دلیل است که تنها فنون تهاجمی می توانند نتایج خوبی داشته باشند. شاید شما بهترین مدافع در دنیا باشید و پاهای محکم و سفتی داشته باشید اما تنها راه برای خاتمه دادن به حملات حریف این است که به طریقی به وی حمله کنید. در حالت تدافعی، امکان دارد بعضی اوقات به شما فشار وارد شود. اما نباید اسیر حریف باشید و سعی کنید اقدام به ضد حمله نمایید. در این لحظه پیشقدم خواهید بود و این همان اصل حمله و تهاجم است
اصل سومی که اکثر رزمی کاران نسبت به آن بی توجه بوده و به آن عمل نمی کنند استفاده ازفنون ساده در درگیری ها می باشد. بهترین اطمینان برای موفقیت در هر مقابله ای استفاده از فنون ساده است. درگیریهای خیابانی هرگز به آسانی درگیریهای موجود در صحنه مبارزه نیستند. در یک درگیری واقعی مقادیر زیادی آدرنالین در بدن ترشح می شود و ممکن است احساس کنید که هیچ نیرو و قدرتی ندارید و یا اینکه ممکن است احساس خستگی زیادی بکنید. در این حالت، بهتر است تا تکیه بر فنون موثر و در عین حال بسیار ساده ای کنید که نتیجه خوبی داشته باشد و منجر به موفقیت شما گردد. در یک مبارزه، موقعیتهای مناسب دائما مثل یک چشم برهم زدن ایجاد می شوند و از بین می روند و شخص مجبور است تا همیشه آماده بوده و از این موقعیتها به خوبی استفاده کند و فنونی را به کار بگیرد که قبلا آنها را تمرین کرده است
اصل چهارم، داشتن فیزیک بدنی مناسب می باشد.تعداد زیادی از رزمی کاران با این قاعده موافق نیستند و این اصل در مبارزه واقعی کمک زیادی به آنها می کند.یک هنرجوی رزمی با اندامی ورزیده و درشت می تواند ضربات سنگینی بر حریف وارد سازد و هم چنین ضربات حریف را تحمل نماید.
تعداد زیادی از رزمی کاران نسبت به تعلیمات فیزیکی غافل هستند و بر این عقیده اند که دانستن نحوه اجرای فنون به تنهایی کافی است. چنین طرز تفکری نزد پیشکسوتان هنرهای رزمی احمقانه به نظر می رسد چرا که رزمی کارانی هستند که بدن بسیار سخت و مقاومی دارند و علت آن تنها به دلیل تمرینات فراوانی است که در طی سالهای طولانی انجام داده اند و همواره به ورزشهای فیزیکی بدنشان توجه داشته اند.
اصل پنجم، قابلیت مانور دادن در حرکات می باشد. وقتی که در برابر حریفی با فیزیک بدنی درشت قرار بگیرید چکار خواهید کرد؟ داشتن بدن بزرگ و درشت به معنای پیروزی مطلق نیست. گاهی اوقات، یک رزمی کار ریز اندام می تواند خیلی خوب در مقابل حریفش ظاهر شود. چطور این حالت اتفاق خواهد افتاد؟ اشخاص قد کوتاه بیشتر از ضربات پا استفاده می کنند و بسیار سریع عمل می کنند و بزرگی هیکل حریف مانعی برایشان ایجاد نمی کند. اینگونه افراد باید از سرعت و چابکی خاص برخوردار باشند تا بتوانند حریف را گیج کرده و ضربات کاری را وارد سازند، در غیر اینصورت موفقیت از آن حریف مقابلشان خواهد بود
اصل ششم که بسیار مهم می باشد وارد کردن شوک به حریف می باشد. عده زیادی بر این باورند که در یک مبارزه واقعی هر کسی که ضربات اولیه را وارد کند، معمولا پیروز است. وارد کردن شوک به معنای حمله کردن به حریف است به طوری که او آمادگی نداشته باشد. لازم نیست تا حریف کاملا بی اطلاع باشد، تنها کافی است که دیرتر عکس العمل نشان دهد و فن موثری از خود نشان ندهد. هر رزمی کاری می بایست شیوه ای مختلف مبارزه ای را ترکیب نماید. در ضمن یک مقدار زیرکی لازم است تا بتوان حریف را در حالت سردرگمی نگاه داشت و تعادل ذهنی و روحی او را برهم زد.