عکس های بالا تصاویری از من در طول زمان است. در ژوئن 2006، 136 کیلوگرم وزن داشتم و واقعا سنگین بودم چون وقتی روی ترازو می رفتم، بسیار وحشت زده بودم. سرانجام غرورم را زیر پا گذاشتم و در دسامبر 2010 چربی هایم را کنار گذاشتم (آن وقت 138 کیلوگرم وزن داشتم). من می دانم که بعد از کاهش وزن و بعد از حذف کردن پیتزا و مرغ سرخ کرده از رژیم غذایی ام، به وزن ایده آلم رسیدم.
بعد از دو سال تمرینات سخت، وزنم حدودا به 99 کیلوگرم کاهش یافت. اما آسیبی که به جای گذاشت این بود که در صورت عدم عادات غذایی مناسب وزنم سریعا دوباره به حالت اولیه (122 کیلوگرم) برگشت. همان طور که در شکل (ژانویه 2013 ) می بینید.
در آوریل همان سال به استرالیا رفتم، آنجا 120 کیلوگرم وزن داشتم. در تلاش برای پیدا کردن دوستان جدید، به یک گروه فیتنس پیوستم. و در تلاش برای صرفه جویی در پول (تا زمانی که درآمد ثابت داشتم)، در مورد آنچه می خوردم بسیار زرنگ بودم و با مواد غذایی تازه خودم آشپزی می کردم. وقتی که شغلی گرفتم، عضو باشگاه و دوچرخه سواری شدم. سپس در ابتدای همان سال شروع به رژیم سرخپوستی کردم.
بهترین روش کاهش وزن روشی است که برای بدن تان مناسب باشد. شما می توانید رژیم غذایی مناسب داشته باشید که مطمئنا به کاهش وزن تان تا حد زیادی اما به صورت آهسته کمک می کند. شما می توانید همه ی ورزش هایی را که دوست دارید، انجام دهید.
من انتظار نداشتم که روند کاهش وزن بسیار پیشرفته ام من را به یک متخصص سلامتی و تغذیه تبدیل کند، اما مطمئنا در این راستا چیزهای زیادی یاد گرفتم و همه ی آنها به طور شگفت انگیزی ساده بودند. در اینجا به برخی از نکاتی اشاره می کنم که در طول مسیر کاهش وزنم یاد گرفتم:
آیا اضافه وزن پیدا کرده اید؟ چقدر؟ شما باید یک ترازو تهیه کنید و از آن برای آگاه شدن از وزن تان استفاده کنید. هنگام شروع، حداقل یک بار در هفته از آن استفاده کنید. روی ترازو رفتن و دیدن وزن زیاد ممکن است به شما شوک وارد کند، من خیلی خوب می توانم این را بفهمم، اما برای تان ضروری است. اگر برنامه ی ورزشی و غذایی تان را به سرعت دلخواه خودتان انجام دهید، می توانید آنها را دنبال کنید. و اگر از برنامه هایتان پرت شوید، باید برای متوقف کردن این لغزش و بازگشت به برنامه، فاصله های سریع و کوتاهی در برنامه داشته باشید.
من ترازویی را نیز که چربی بدن را اندازه گیری می کند، توصیه می کنم، زیرا کاهش وزن بیشتر به این معنی نیست که 25 درصد (یا بیشتر) چربی بدن را کاهش دهیم.
شما باید برخی تمرینات پایه را نیز برای ضعیف ترین قسمت های بدن تان انجام دهید، مانند شنای سوئدی، دویدن، دوچرخه سواری، اسکات و غیره. سخت نیست، فقط کافی است جایی را که ضعیف و صدمه دیده است، پیدا کنید. بنابراین به این صورت شما می توانید به طور مداوم مراقب بدن تان باشید.
تصمیماتی مانند " من در پایان سال دو ماراتون می روم!" یا " من شکلات را برای همیشه کنار می گذارم! " نگیرید. شکی نیست که این کارها اهداف خوبی هستند، اما شما اگر حتی یکبار هم باشد، از تصمیم تان سرپیچی می کنید و به طور کامل احساس شکست و منصرف شدن می کنید. پس اگر شما می خواهید وزن تان را کاهش دهید، اهدافی مانند موارد زیر را به کار بگیرید:
اگر انجام ورزش خاصی به بدن تان آسیب می رساند و اصلا انرژی سوزی نمی کند، برای مدتی آن را متوقف کنید. اگر غذای خاصی شما را دچار یبوست می کند، آن را از رژیم غذایی تان حذف کنید. آیا نیاز به خواب و استراحت دارید؟ پس با بدن خود روراست باشید و بخوابید.
علی رغم آنچه یک صنعت گسترده برای متقاعد کردن شما به کار می گیرد، در واقع دیگر نیازی به دنبال کردن عادات سلامتی نیست. شما به طور غریزی می دانید که چه غذاهایی مفید و چه غذاهایی خوب نیستند و اینکه چه فعالیت هایی برای بهبود اندام های ضعیف مناسب است و کدام ها نیستند.
