اگر از ما بخواهند یکی از بهترین فیلم های جت لی را نام ببریم بدون شک "پادشاهی ممنوعه" را انتخاب می کنم به این دلیل که پر است از صحنه های خنده دار، از ماجراجویی و درس های زندگی. گذشته از مشهور بودنش، تجارب او در زندگی، همان چیزی است که مردم بین او در صنعت سینما تمایز قائل می شوند.
جت لی در 26 آپریل سال 1986 در Beijing چین به دنیا آمد. او جوانترین فرزند خانواده بود و دو خواهر و برادر بزرگتر از خود داشت. وقتی او دو ساله بود پدرش را ازدست داد به همین دلیل چیزی در مورد پدرش به یاد نمی آورد. خانواده شان به سختی می توانستند مخارج زندگی خود را تامین کنند.
پس او چگونه تبدیل به یک ستاره هنرهای رزمی شد؟ این روند از همان ابتدا آغاز شد، زمانی که او 8 ساله بود تابستان ها به کلاس آموزش هنرهای رزمی می رفت. او به عنوان یک بچه، مجبور بود که در کلاس های آموزشی ووشوی بزرگسالان شرکت کند زیرا کلاسی مخصوص کودکان در آنجا وجود نداشت. جت لی آن موقع اصلا نمی دانست آن ورزش چیست و فقط به تمرین آن می پرداخت. وقتی که تابستان تمام شد او جزء معدود کسانی بود که توانست در دوران مدرسه هم در کلاس های رزمی شرکت کند. بچه های دیگر تقریبا همه شان اخراج شدند و به موقعیت جت لی غبطه می خوردند. اما وقتی که او متوجه شد که بچه های هم سن او می توانند به خانه بروند و مشغول بازی کردن شوند ولی او باید 2 ساعت به تمرین بپردازد ناراحت شد.
پس از یک سال آموزش سخت، گروه آنها وارد رقابت در مرکز استان شاندونگ شد. این برای اولین بار بود که او به دور از خانه رفته و مادرش را تنها می گذارد. این مسابقه یک رویداد غیر مبارزه ای بود و هیچ برنده و بازنده ای نداشت و تنها یک جایزه برای بهترین شرکت کنندگان وجود دارد. با وجود اینکه بهترین ورزشکاران در این رویداد بودند اما جت لی موفق به دریافت جایزه شد.
او پس از برنده شدن و دریافت جایزه تمرکز خود را بر روی آموزش ووشو گذاشت و نصف روز را به تمرین آن اختصاص می داد تا خود را برای یک رویداد مهم کشوری آماده کند. در آن زمان چین پس از دهه ها به تازگی درهای کشور خود را بر روی دیگر کشورها باز کرده بود و بر روی برنامه های هنری برای نشان دادن فرهنگ چین تمرکز می کرد. این کار برای غرور فرهنگی و سیاسی کشور بسیار مهم بود. این رویداد یک موفقیت بزرگ برای کشور چین بود.
او یاد گرفت که چگونه در مقابل درد و ناراحتی دوام بیاورد و فقط بر روی هدف خود تمرکز کند. در سنین جوانی تورهای بین المللی به کشورهای دیگری را انجام می داد. رئیس جمهور نیکسون در سال 1974 در ملاقاتی که با او داشت تحت تاثیر عملکرد وی قرار گرفت. او از کارهای جت جوان شگفت زده شد و پیشنهاد داد که به عنوان یک بادیگارد مشغول به کار شود اما او جواب بچه گانه ای داده و گفت که دوست ندارم محافظ هر کسی شوم و دوست دارم در آینده به محافظت از میلیاردر های چینی بپردازم که هموطن خودم هستند.
او در سال 1976 برای اجرای برنامه به کشورهایی ازجمله عراق، آفریقا و فیلیپین سفر کرد. سفرهای او به ایالت متحده به او آموخت که نه تنها به مردم خود عشق بورزد بلکه به مردم سایر کشورها نیز توجه داشته باشد. او تا سال 2006 سفیرصلیب سرخ در چین بود. او همچنین یک بنیاد غیر انتفاعی به عنوان "بنیاد یک" تاسیس کرد. در سال 2010، او به عنوان اولین سفیر حسن نیت توسط صلیب سرخ بین المللی منصوب شد.