دفاع کردن به مفهوم کلی محافظت از خود در مقابل مهاجمین به هر صورت ممکن است. بدین معنی که اگر مهاجمی به شما حمله می کند و قبل از زدن ضربه و یا حمله، شما او را با مشت و لگد بزنید و از هجوم او جلوگیری کنید، شما از خود دفاع کرده اید ولی در اکثر سبک ها بلوکه کردن ضربه حریف را دفاع می نامند.
بلوکه کردن ضربه حریف احتیاج به قدرت، سرعت دید خوب و زمان سنجی مناسب دارد و همان طور که قبلا عنوان کردیم دفاع کردن فقط در مقابل حریفان بی تجربه و کند که مسیر ضربه را نشان می دهند، موثر است و در مقابل حریفان ماهر و با تجربه بی اثر است.
در مبارزه حدودا چهار پارامتر دفاعی داریم، دفاع بلوکه کردن، حمله کردن، دفع حمله و ضد حمله. دفع حمله هم تقریبا مانند بلوکه کردن است ولی مزیت برتری دارد که نیروی کمتری می خواهد و می توان در مقابل حریفان پر قدرت نسبت به ما انجام گیرد. حمله کردن نیز پارامترهای مختلفی دارد که نسبت به هوش و سرعت و قدرت حریف خصوصا مهارت وی باید انجام شود ولی ضد حمله موثرترین دفاع و حمله است و چرا ضد حمله بهتر است؟
اولا در ضد حمله ما ذهن حریف را مشوش می کنیم. وقتی حریف تصمیم می گیرد حمله را با یک ضربه دست آغاز کند، ذهن او فقط متوجه آن ضربه است و اگر ما ضد حمله ای را انجام دهیم و چون حریف از قبل تصمیم به اجرای تکنیک حمله ای گرفته، دیگر نمی تواند تکنیک حمله ای خود را به نسبت ضد حمله ما عوض کند و باید توجه داشت بهترین زمان برای ضد حمله زمانی است که تکنیک حمله ای حریف در شرف پایان است نه دیرتر و نه زودتر.
ضمنا در این مورد ما باید آنقدر مهارت داشته باشیم که فرق بین حمله کاذب و حمله واقعی را تشخیص بدهیم و مهمترین عامل در ضد حمله زمان سنجی است. برای خیلی ها سوال است که آیا کسانی که اجسام سخت را می شکنند در مبارزه خطرناک هستند، تجربه چنین می گوید کسی که جسم سختی را می شکند خود را در فاصله مناسب به نسبت جسمی که می خواهد بشکند، قرار می دهد. زمان در اختیار اوست هر لحظه که اراده کند ضربه می زند ذهن او کاملا در اختیار او برای شکستن جسم است و هیچ تهدید ذهنی و تکنیکی از طرف جسمی که می خواهد بشکند وجود ندارد.
ولی در مبارزه حریف ما دارای هوش و مهارت است و هر لحظه می تواند عوامل ذهنی و فیزیکی، زمان و فاصله را تغییر دهد، بنابراین رزمی کاری که جسم سختی را می شکند اگر پارامترهای مبارزه را بلد نباشد نمی تواند مبارز خوبی نیز باشد. مانند کسانی که در باشگاه به زیبایی و با قدرت به کیسه و میت ضربه می زنند ولی در مبارزه نمی توانند در مقابل حریف استفاده مفید مانند ضربه به کیسه و میت را داشته باشند.کیسه و میت فقط برای ساختن دست و پا و در واقع ابزار مبارزه را می سازد و برای استفاده مفید از این ابزار احتیاج به یادگیری شیوه های مبارزه و پارامترهای ذهنی را نیز دارد.
شما اگر بهترین ماشین سواری دنیا را داشته باشید ولی مهارت راندن آن را نداشته باشید، داشتن و یا نداشتن آن ماشین یکی است. پارامترهای ذهنی مهمترین اصول در مبارزه هستند. به خاطر پارامترهای ذهنی است که سبک هایی که محدودیت استفاده از تکنیک را در مبارزه دارند و یا سبک هایی که همیشه در یک فاصله تمرین می کنند و یا سبک های کنترلی در مبارزات واقعی موفق نیستند، چرا که ذهن آنها درگیر تکنیک های کلیشه ای است، مثلا اگر شما در تمرینات مبارزه ایی فقط با مشت به بدن ضربه بزنید و به صورت ضربه نزنید و در یک مبارزه واقعی اگر ضربه ای به صورت شما زده شود ذهن شما آمادگی مقابله با آن را ندارد. درست مانند کامپیوتری که فقط یک برنامه به آن بدهید و اگر برنامه دیگری از آن بخواهید توانایی انجام آن را ندارد.
بروس لی استاد بزرگ هنرهای رزمی همیشه گوشزد می کرد که یک رزمی کار باید مانند آب باشد. اگر ما آب را در ظرف هایی با شکل های متفاوت بریزیم، آب شکل آن ظرف را پیدا می کند و اگر آب را بر زمین بریزیم جاری می شود و اگر به مانعی برخورد آن را دور زده و به راهش ادامه می دهد و اگر به آب ضربه بزنیم ضربه ما را احاطه می کند. بنابراین یک رزمی کار رزمی کاریست که تمام اشکال مبارزه و پارامترهای ذهنی مختلف را تمرین کند. ممکن است ما خیلی چیزها را در مورد مبارزه بدانیم ولی دانستن تا توانایی انجام آن زمین تا آسمان فرق می کند. ضمنا این تکنیک از پیش تعیین شده ما نیست که حریف را مغلوب می کند بلکه آن تکنیکی است که حریف دوست دارد با آن مغلوب شود.
منبع: مجله دنیای رزمی