بروس لی در فیلم " اژدها وارد می شود"، تسلط خارق العاده اش را در مهارت های رزمی به تمام جهان نشان داد. قبل از به نمایش رفتن این فیلم در سال 1973، افراد کمی تکنیک به دام انداختن را در عمل دیده بودند و فقط تعداد معدودی نیز می دانستند که چگونه این تکنیک را به کار ببرند. حتی امروزه نیز، تکنیک به دام انداختن، مهم ترین بخش دفاع شخصی است و به صورت رمز و راز و ابهام باقی مانده است.
شاید اساسی ترین کاری که باید ایجاد کنید، به دام انداختن است، نه گلاویز شدن. وقتی شما حریف را به دام انداختید، نباید برای مبارزه کردن با حریف تلاش نکنید و قدرت و نیروی تان را در برابر او به کار ببرید. به علاوه، نباید سعی کنید به منظور ایجاد درد، مفاصلش را دستکاری کنید. گلاویز شدن هنری جداگانه است و قوانین و اصول خودش را دارد.
به دام انداختن یعنی بی حرکت کردن لحظه ای حریف برای ایجاد فرصتی کوتاه برای ضربه زدن به او، در حالیکه او نمی تواند. تکنیک به دام انداختن با از بین بردن موانع دفاعی حریف تان انجام می شود.
این تکنیک احتمالا از زمانی منشا گرفته است که مبارزان با استفاده از تیغ های برنده و تیز و ابزار کشنده ی دیگر می جنگیدند. یک هنرمند رزمی را تصور کنید که با حریف دارای شمشیر روبه رو شده است. تماس فیزیکی با شمشیر به معنی صدمه دیدگی یا مرگ است. او مطمئنا نمی خواهید تیغ را بگیرید. اگر او سعی کند ضربه ی دست یا پا بزند، یا زخمی می شود (دست یا پایش بریده می شود) یا حتی بدتر نیز اتفاق می افتد. بنابراین او با استفاده از ایجاد فرصتی کوتاه شمشیر حریف را منحرف می کند و او را برای حمله ناتوان می کند، در نتیجه فرصتی برای خود باز می کند.
در مبارزه با شمشیر، ضربه زدن، منحرف کردن شمشیر یا به دام انداختن لحظه ای مبارزان توسط یکدیگر غیر معمول نبود. وقتی که این سلاح ها از مبارزه حذف شدند، تکنیک های مشابه برای دست های خالی گسترش یافت.
اما تکنیک به دام انداختن در دنیای واقعی که شمشیر وجود ندارد، چقدر موثر است؟ چرا بوکسر ها و کیک بوکسر ها از آن استفاده نمی کنند؟ چرا در مسابقات MMA به ندرت این تکنیک را می بینیم؟
گروهی می گویند تکنیک به دام انداختن، تکنیکی عملی و موثر در مبارزات خیابانی است. گروه دیگری آن را رد می کنند و آن را نوعی فن نمایشی و تاتری به حساب می آورند و مدعی هستند که حرکات غیر واقعی آن قدیمی شده است و بهتر است در آن فیلم ها به جای گذاشته شود. حقیقت این است که تکنیک به دام انداختن مانند هر تکنیک دیگری موثر است، اما اگر در شرایط خاص استفاده شود.
اگر به دام انداختن در شرایط مناسب و درست به کار رود، می تواند روشی سریع برای پایان دادن به مبارزه باشد. اما اگر در مواقع نادرست و اشتباه به کار رود، ممکن است شکلی رقت انگیز از ضربت شدید با تاثیر کم شود. مانند همه ی تکنیک های کنترلی، به دام انداختن نیز باید به عنوان یک حمله ی تاکتیکی در نظر گرفته شود، یعنی باید دلیل خاصی برای کاربرد آن داشته باشید.
تکنیک به دام انداختن به دو نوع لمسی و غیر لمسی تقسیم می شود. شکل غیر لمسی ان رایج تر است و شامل تکنیک های بی حرکت کردن حریف است که برای کاربرد آنها نیازی به لمس و تماس حریف نیست. شما باید از چشمان و حس تخمین فاصله تان برای تعیین فاصله و زمان حمله استفاده کنید. تماس نداشتن با اندام حریف تا لحظه ی حمله ضروری است. شما برای لمس کردن حریف یا کشف حرکات یا انرژی وی هیچ تلاشی نکنید، بلکه روی کاربرد سرعت تمرکز کنید و به طور ناگهانی او را دست پاچه کنید. مزیت این نوع تکنیک (بدون انرژی)، کاستی و نقص های موقعیتی حریف مانند گارد ضعیف یا تکنیک های دفاعی ضعیف است.
به دام انداختن تماسی (لمسی) روی توانایی فرد در کشف و دستکاری انرژی تهاجمی یا مقاومتی حریف تمرکز می کند. این نوع تکنیک سال ها قبل از نوع غیر تماسی وجود داشته است. این تکنیک شما را قادر می سازد تا قصد و نیت حریف را در آن لحظه بفهمی. اگرچه استفاده از دید و بینایی بسیار توصیه شده است، اما اگر تمرین خوبی داشته باشید، نیازی به آن نیست، و حتی ممکن است در تاریکی کامل نیز از خودتان دفاع کنید.
هنگامی که با حریف در تماس هستید، از حس لامسه برای احساس نقاط قوت و ضعف دفاع حریف تان استفاده می کنید. شبکه ی عصبی باور نکردنی روی سطح پوست تان باعث شنیدن فشار و اصطکاک (سایش) مقاومت حریف می شود. شما می توانید جهت حمله را نیز تشخیص دهید و مدام آن را به نفع خود منحرف کنید. این مزایا نتیجه ی توانایی خارق العاده شما درحدس زدن آنی اعمال حریف و رد کردن و بی اثر کردن حملات وی است.
اگر درشرایط مناسب و به طور صحیح انجام شود، موثر است. این تکنیک ممکن است با دست ها، ساعد، آرنج و حتی پاها انجام شود. اگر شما معمولا به ضربات دفاعی و مشت های معمولی عادت کرده اید، تکنیک به دام انداختن ممکن است کاملا فجیع باشد. به جای رفتن به گارد حریف، از او دور شوید. همان طور که در بالا بیان شد، هنگامی که شما در به دام انداختن تماسی مهارت داشته باشید، می توانید اندام حریف را با استفاده از تکنیک های کنترلی گیج کننده در هم بشکنید، هر حرکت حریف را بررسی و تلاشش را برای مقابله یا فرار خنثی کنید.
تکنیک به دام انداختن هنگامی که حریف در حالت دفاعی است و مایل به مقاومت و مبارزه کردن است، بهترین تاثیر را می گذارد. حریف ایده آل، فایتر بی حرکت و ایستایی است که گارد دفاعی بالا دارد و تکنیک های دفاعی انجام می دهد. چون به دام انداختن مستلزم تماس نزدیک با اندام حریف است (حداقل برای یک لحظه).
یک حریف با گارد بالا و در حال انجام تکنیک های دفاعی موانعی ایجاد می کند که برای تکنیک های به دام انداختن پل می شوند. بدون این موانع (پل ها)،به دام انداختن معمولا امکان پذیر یا ضروری نیست.
مشاهده و تماشا کردن مهم ترین قانون به دام انداختن است. تا وقتی مجبور نباشید، به حریف نگاه نکنید. فقط هنگامی که موانعی برای جلوگیری از جهت حمله وجود داشته باشد، باید تکنیک به دام انداختن را به کار ببرید. اگر هیچ مانعی وجود نداشت، فقط ضربه بزنید.
تکنیک به دام انداختن در مقابل فایتر های خشن یا افرادی که ترجیح می دهند از فرار به عنوان دفاع اولیه شان استفاده کنند، به خوبی جواب نمی دهد. ام اگر شما به طور باور نکردنی در انجام این تکنیک ماهر باشید، سعی کنید در مقابل چنین فایتر خطرناکی که به شما اجازه ی نزدیک شدن و لمس کردن نمی دهد، آن را به کار بگیرید. او شما را فراری می دهد، به محض اینکه ببیند شما سعی در کنترل وی را دارید، گارد یا حمله ی متقابلش را جمع می کند.
یک فایتر بسیار متحرک با گارد شدید هیچ مانع آشکاری ایجاد نمی کند. نبود مانع برابر است با عدم به کار گیری به دام انداختن. سعی کنید با چنین فایتری که به شما ضربه می زند، تماس برقرار کنید.